کشاورزی سنتی
نوشته شده توسط : مرتضی

کشاورزی سنتی

 

کشاورزی سنتی : به کشاورزی گفته می شود که بخش کشاورزی ، عمده ترین منبع اشتغال زایی است اما بیشترین سهم را در تولید ناخالصی ملی ندارد .

ساختار تولید در کشاورزی سنتی یکسان نیست و واحد های تولیدی یکنواخت نیستند و از یک بخش مدرن تشکیل شده که دارای زمین بیشتر و تکنولوژی پیشرفته تر هستند و بخش سنتی که زمین کمتر و تکنولوژی پایین تری دارد . از نظر عرضه ی کالا به بازار ، این واحد های بزرگ مقدار زیادی از محصولاتشان را به بازار عرضه می کنند در حالی که واحد های کوچک این عمل را بی برنامه انجام می دهند . تفاوت دیگر در رابطه با تابع هدف است . در کشاورزی مدرن هدف حداکثر کردن سود است اما در کشاورزی سنتی لزوماً این هدف دنبال نمی شود بلکه هدف اصلی تامین غذای کشاورز و خانواده اش است و چیزی که به عنوان هدف دنبال می شود پرهیز کردن از ریسک می باشد و در این حالت کشاورز دارد  سود نهایی                                       ( Marginal Profit) را با دستاورد نهایی (Marginal Grain) مبادله می کند و از مقدار سود چشم پوشی می کند .

در ساختار کشاورزی از 2 عامل تولید به طور عمده استفاده می شود

1-زمین 2- نیروی کار  اغلب سرمایه محدود است و سعی می شود با جایگزینی نیروی کار به جای سرمایه مقدار مقداری از محدودیت سرمایه را کم کنند . از این 2 عامل زمین کمیاب تر است که دلیل آن تمرکز مالکیت و فشار جمعیت است . اگر نسبت نیروی کار به زمین بالا باشد یک نسبت نامطلوبی را تشکیل می دهد و روی الگوی کشت تاثیر می گذارد زیرا تولید کننده به سمت تولید محصولاتی می رود که در آن بیشتر از نیروی کار استفاده می شود تا زمین یعنی محصول کاربر می کارد و بالعکس اگر این نسبت پایین باشد به سمت محصولاتی می روند که از نیروی کار کمتری استفاده کند و صرفه جویی شود

عدم دسترسی به تکنولوژی  باعث رکود تکنولوژی در این بخش می شود . سیاست درست به گونه ای است که واحد های کشاورزی کوچک نشوند یعنی باید واحد ها را از یک حداقلی بزرگتر بگیریم مثلاً در قانون ارث: افرادی که واحد های تولیدی بزرگ دارند بعد از مرگ واحد ها کوچک و بین فرزندان تقسیم نشوند واحد کوچک انگیزه ی لازم برای تکنولوژی و ... را ندارد .

تعاونی ها به این دلیل بوجود می آیند که واحد های کوچک را با هم ادغام کنند و واحد های بزرگ را ایجاد کنند تا نهاده ایجاد کرده و کشاورز در راستای سیاست های دولت حرکت کند

آنچه که مردم روستای برزک و روستاهای دیگر کشور ما با آن دست و پنجه نرم می کنند و با توجه به تغییر و تحولات رو به سرعت جهانی در مکانیزه شدن کلیه امور، باعث در تنگنا قرار گرفتن شدید و شکننده این بخش از جامعه شده است. به گونه ای که می توان گفت آنچه که علی رغم مشکلات بسیار این بخش، آن را همچنان زنده نگه داشته است؛ دلبستگی های آباء و اجدادی به زمین، نبود کار و درآمد در بخش های دیگر،  که در نتیجه گیری کلی می توان به ضرب المثل کاچی بهتر از هیچی اشاره کرد.

نظر محاسبات کشاورزی تقسیم بندی زمین ها بر اساس جریب است. هر جریب به ده قفیس تقسیم می شود و هر جریب 540 مترمربع می باشد و هر 8 جریب برابر یک هکتار است.

قفیس:

یک جریب معادل ده قفیس است. بنابراین یک قفیس54  متر مربع می باشد.

کردو:

یک قطعه از زمین کشاورزی به قطعاتی  با اندازه های کوچکتر تقسیم می شود که کردو می نامند، کردو می تواند  متناسب با نوع استفاده ای که از آن می شود به اندازه یک قفیس یا بیشتر باشد.

 

سرجوبه:

کنار جوی آبی که آب را از قنات به طرف زمین هدایت می کند، سرجوبه نامیده می شود. سرجوبه معمولاً مالکیت خصوصی دارد و مالک با کاشتن درخت از آن استفاده می کند. درختان مزبور از آبی که از جوی می گذرد استفاده می نمایند.

سرجوبه و زمین  مجاور جوی می تواند یک مالک یا مالکیت  متفاوت داشته باشد.

یونگا:

زمینی مسطح و سفت به مساحت حدودی 100 مترمربع به بالا که در قدیم جهت خرد کردن گندم یا جو بصورت سنتی استفاده می کردند.

برم:

علف های هرز که در کنار جوی یا  داخل زمین کشاورزی می روید.  در صورتی که با آن مقابله نشود تمام زمین کشاورزی را فرا می گیرد و فرصت رشد و نمو گیاهان مفید و درختان را می گیرد.

این علف هرز قدرت فوق العاده ای در حیات دارد. به صورتی که در بین کشاورزان سنتی معروف است؛ چنانچه برم خشک شود و چند سال از خشک بودن آن بگذرد و آنگاه مقدار کمی نم و رطوبت به آن برسد مجدّداً سبز می گردد.

یک جوی آب قنات:

مقداری از آب که بتوان به راحتی یک کردو یک قفیسی مسطح را در تیرماه در زمان90 ثانیه آب نمود.

قنات برزک:

قناتی که خروجی آب آن در بالاترین نقطه محله باغستان برزک قرار دارد و میزان آب آن متناسب با مقدار بارش برف و باران می باشد. با توجه به اذهان مردم مقدار آن از حداقل 1 جوی تا حداکثر 6 جوی در سالهای متفاوت رسیده است.

آب قنات بین زمینهای کشاورزی تقسیم شده و مالکیت خصوصی پیدا کرده است به گونه ای که چنانچه  آب قنات را یک جوی فرض کنیم؛ هر 13 روز یک بار نوبت زمین جهت آبیاری می باشد. بنابراین می توان زمینهای سند داری که از آب قنات استفاده می کنند محاسبه نمود.

هر روز که 24 ساعت می باشد مقدار 96 جریب آبیاری می شود و این کار در 12 روز متوالی زمینهای متفاوتی را شامل می گردد تا دوباره نوبت به جای اول خود بازگردد. پس 1152 جریب زمین کشاورزی سند دار با قنات آب می شود و این در حالی است که زمین های بدون سند فراوانی یافت می شود که از آب قنات بهره می برد.

طاق:

12 ساعت آب قنات یک طاق نامیده می شود.

سرطاق:

کسی است که مسئول تقسیم آب قنات در یک 12 ساعت پی در پی بین زمین داران مالک آن آب می باشد.

روزقه:

مدت زمانی13  روز که یک زمین نوبت آب آن فرا می رسد تا سرطاق آب را از قنات به طریق جوی به زمین برساند. با توجه به اینکه عدد آن  فرد و از دو هفته یک روز کمتر است؛ نوبت آبی معمولاً در یک روز از هفته  ثابت نمی ماند  و اگر نوبت آب سری اول جمعه است، سری دوم پنج شنبه و به همین ترتیب روزهای نوبت آبی می چرخد و از طرف دیگر در یک نوبت آبی، روز و در نوبت دیگر شب موقع آبیاری قرار داده می شود.

پوز:

 وقتی آب از قنات از طریق جوی به طرف زمین برده می شود ممکن است در مسیر جوی، آشغال و شاخه های نازک درختان باعث گرفتگی جوی و مانعی جلوی جریان آب شود، که اصطلاحاً به این عمل پوز گرفتن جوی گویند. در اینصورت آب از جوی منحرف و باعث خرابی زمینهای اطراف می گردد. خصوصاً چنانچه زمینهای اطراف پله ای و پجید چین باشد که باعث خرابی پجید می گردد . این مسئله در فصل پائیز که برگ درختان در جوی و زمین پراکنده است شدت بیشتری می گیرد از این رو همواره در کنار آبیار شخص دیگری باید مراقب جوی باشد تا در جایی پوز ایجاد نگردد.

پروراندن کود:

معمولاً کشاورزان برای اینکه علف های هرز موجود در کود از بین برود و خواص کود به شکل بهتری ظاهر گردد آن را پرورش داده و بعد به زمین منتقل می نمایند به این صورت که کود را در جایی روی هم ریخته و با خاک مخلوط می نمایند. این کود انباشته را چند سری در فواصل زمانی معین زیر و رو می کنند تا کود آن در صورت انباشتگی با حرارت شدیدی که  دارد نسوزد و خواص آن، جهت زمین کامل تر گردد.

مشکلاتی که کشاورزی سنتی با آن روبرو است:

1- مشکلات مرتبط با آب و آبیاری :

با توجه به جوی های نامناسب که آب را از قنات به زمین های کشاورزی می رساند مقدار قابل توجهی از آب به هرز می رود. جدای از آن که در فصل پائیز و زمستان که زمینهای کشاورزی نیازی به آب ندارند بطور کامل آب قنات رها شده و استفاده ای از آن نمی شود. مگر اینکه سرمایه دارانی که قادر باشند مقداری از آن را که بسیار کم و جزئی  می باشد برای زمانهای مناسب ذخیره نمایند.

هفت ماه سال از آب قنات برای مصارف کشاورزی استفاده و پنج ماه سال آب قنات هرز می رود.

مقدار زمینهای تحت پوشش با توجه به یک جوی آب قنات و روزقه بودن آن 1152 جریب می باشد.

با ذخیره آب در طول ماههایی که آب هرز است می توان به 900 جریب زمین کشاورزی در طول سال زراعی آب رسانی نمود.

در صورتی که چنانچه آب قنات را در طول ماههایی که آب هرز است، دو جوی فرض کنیم (که معمولاً  اینگونه است) می توان برای 1800 جریب زمین یعنی 5/1 برابر زمینهای فعلی در طول سال زراعی آب ذخیره نمود.

همچنین رویش علف های هرز مانند برم در مسیر جویها هرچند که به استحکام جوی کمک می کند در عین حال مقدار قابل توجهی از آب را نیز به خود اختصاص می دهد.

در هر نوبت آبیاری یک نفر موظف می گردد تا در مسیر آب حرکت کند و تا جایی که امکان دارد جلوی هرز رفتن آب از کناره جویهای نامناسب را بگیرد و مواظبت نماید که در جایی پوز مانع از حرکت آب نگردد که این فرد اصطلاحاً  جوی پا نامیده می شود.

کار جوی پا موقعی سخت تر می گردد که نوبت آب در شب باشد و از آن مشکل تر زمانی است که جوی ها نامناسب، و از کنار دامنه کوهها گذشته باشد.  جوی آب رسانی به بردروا بالا نمونه ای از این مورد می باشد.

جوی از راههایی در کنار کوه ایجاد گشته که عبور یک فرد برای کنترل آن در روز هم به سختی قابل انجام می باشد.

جوی آب رسانی از همه نوع زمینی می گذرد. از کنار کوهها، پل های طویل، زمینهای کشاورزی و رودخانه، داخل محله های مسکونی و غیره.

ارتباط  آب از یک طرف به طرف دیگر جاهای صعب العبور توسط  یک ناودانی انجام می شود که با دو نیم کردن آبگرمکن های مستعمل بصورت طولی و جوش دادن آنها به هم ساخته می شود. این ناودانی ها در جاهایی که محل عبور سیلاب های زمستانی است در زمستان برداشته می شود و دوباره در بهار به جای خود بر می گردد.

کناره جویها که از زمینهای کشاورزی می گذرد مالکیت خصوصی دارد و آن از زمانهای قدیم نسل به نسل گشته است. مالکان کنار جویها با کاشتن درختانی از آب جاری جوی استفاده می نمایند. در واقع از یک طرف سیمان کردن جوی های آب رسانی در این گونه مناطق مغایر منافع مالکان سرجوبه و از طرف دیگر جوی های فعلی باعث گرفتن قابل توجهی از آب می شود. مالکان سرجوبه با کاشتن درختانی مثل بیدمشک، صنوبر، حداکثر استفاده را از بخشی از آبی که از جویهای سنتی به هرز می رود می نمایند.

جویهایی که از داخل محله و مناطق مسکونی می گذرد این فرصت را برای بعضی از افراد ساکن ایجاد می کند تا با شستن لباس، ظروف، و ریختن آشغال به داخل آن و قرار دادن هرز آب منزل به داخل جوی باعث آلوده شدن آبهای کشاورزی به مواد شیمیایی گردند.

بطور کلی می توان گفت ما با بهترین نعمت خدا دادی، آب مایه حیات بدترین رفتار را می نماییم و به نامناسب ترین شکل از آن استفاده می کنیم.

2- مالکیت های کوچک

مالکیت های کوچک باعث گردیده است تا اندازه بالایی آزادی عمل از دست کشاورزان گرفته شود. به راحتی در جای جای زمینهای کشاورزی می توان مالکیت های 2-3 نفری بیشتر یا کمتر بر یک جریب زمین را مشاهده نمود؛  کردوی کوچک اولی از حسن، دومی از حسین، سومی از نقی و به همین صورت می باشد و این در صورتی است که اگر زمین های پراکنده  کشاورز در یک جا جمع گردد به راحتی بالغ بر چندین جریب می شود.

پراکندگی زمین کشاورزان هرچند با توجه به تفاوت خاک، آب و هوا باعث ایجاد تنوع محصول می شود ولی از طرف دیگر باعث اتلاف نیروی کشاورز و محدودیت عمل و مشکلات بسیار دیگر می گردد.

شایان توجه است که پستی و بلندی های زمینهای کشاورزی در روستا امکان استفاده از مکانیزه کردن کشاورزی در سطح وسیع را مانع می گردد ولی بطور حتم مزایای تجمع زمینهای یک کشاورز در یک جا مزایای در خور توجهی می تواند داشته باشد.

3- راه

یکی از مشکلات کشاورزان سنتی نبود راه برای زمینها می باشد.  زمینهای مذکور که پایه و اساس آن در زمانهای قدیم گذاشته شده است سعی در حداکثر استفاده از زمین را نموده اند و تنها راه مال رو که می تواند بسیار کم عرض باشد برای زمین در نظر گرفته شده است.

برای کشاورزان این یک اصل است که گفته می شود راه زمین از راه جوی آب آن است یعنی جوی آبی که آب قنات را به طرف زمین می برد نشانی از راه زمین می دهد؛ راه از کنار جوی آب

نبود  راه مشکلات فراوانی را پیش روی کشاورز قرار می دهد. از جمله:

الف- رفت و آمد بین منزل و زمین با وسیله نقلیه امکان پذیر نمی شود.

ب- بردن کود جهت زمین با وسیله های باری امکان پذیر نیست و باید به صورت سنتی از الاغ یا  فرقون استفاده کرد.

ج- جابجایی محصول از جمله گندم، جو جهت خرد کردن و محصولات دیگر از زمین به منزل با وسیله امکان پذیر نمی شود.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: